سلامممممممممممممممم
دیشب رفتیم خونه ی مادرمینا شام سرم و همه ی وسایل مورد نیاز سرمم بردیم خونه ی بابامینا که اونجا بابام به میلاد سرم بزنه اولش که هی با بابام حرف
میزد که ی خورده وقت بگذره و دیرتر سرمشو بزنه بعد مامانم گفت بزار پس شامو بیاریم بعدش بزنه شامو خوردیمو من مشغول جمع کردن سفره شدمو
ظرفارو داشتم میشستم که دیدم بابام داره میگه وسایل سرمو بیار که بزنم وسایلو بردیم براش میلاد استینشو داد بالا و هی به بابام میگفت یواش بزن بابا
اینجوری بزن اونجوری بزن کل سرنگ و نکنی تو دسم خلاصه کلی استرس داشت و بلاخره با سه بار سوراخ شدن رگش و اهو گاز گرفتنه دستش که صداش نره بالا پدرجان ما به این شوهر ما ی سرنگ وصل کردن بیچاره انقد میلاد استرس داشت دساش یخ یخ بود ازش فیلمبرداری کردم دیشب فیلم خودشو دیده داره
میخنده میگم میخوام بیارم تو بیمارستانتون بزنم به مانیتور سالن این فیلمو همه مریضات ببینن دلشون خنک بشه سرم که تموم شد بابام
به میلاد میگه فک نکنم دیگه اینورا بیای درکل شب خوبی برهممون بود ی جمع خانوادگی خوووووووووووووووووب
ادامه نوشت :
دیگه نشد بریم مشهدمسولش گفته الان ثبت نام میکنیم برای دی ماه ولی معلوم نیس چند دی ماه میبرن منم که دی ماه امتحان دارم حداقلش اگه معلوم میشد چندمه
ادم میدید اونروز امتحان داره یانه ولی حیف شد دیگه شرایطش عالی بودایشالا دفعه بعد انگار قسمت نیس مادرشوهرو ببریم
سلام زینب جون...خوبی عزیزم؟
ممنون بابت تبریکت
ایشالله حال شیرینی درست کردن هم زودی میاد
میشه این رمزتو به من بدبییی!؟؟؟؟:|
سلام عزیزم
الان حال همسرت بهتره؟
اخی ... ایشالله قسمتتون بشه تو یک موقعیت خیلی خوب برید مشهد و زیارت کنید و دوستان رو هم دعا کنید
سلام گلم
اره بهتر شکر خدا
ایشالا اگه باز اقا بطلبه
خخخخخخ بعد میگن ما زنا میترسیمحالا فک کن زایمان پای مردا بود چی میشد
ایراد نداره گلم قسمت نبوده ایشالا دفعه بعد میرین
اره والا ی سرم و با زور تحمل کرد
ایشالا خانومی عزیزم
اخیییییییییییی چ بد
باشه اشکالی نداره ایشالا دفعه بعدی خانومی
ایشالا ولی حیف شد دیگه
آخی بنده خدا
بهش میگفتی حداقل جلو من ک زنتم اینقد نترس
حالا واقعا میترسید یا شوخی میکرد؟
ههههههههههه
نه نمیترسه چون کار بابامو ندیده بود هی میگفت یواش مواظب باش
وگرنه تو خونه میاره به خودش میزنه موقعهایی که سرما میخوره
اره عزیزم حق با تو ِ
عزیزم . . . عیبی نداره ایشالله دفعه بعدی حتما میرین
ایشالا گلم
بیچاره اقا میلاد . . . یعنی انقد میترسه
به جاش به همتون خوش گذشت زینب . . .
حتما برو فیلمشو پخش کن توو بیمارستان آییییییییی همه میخندن واسش
اخه چون از کار بابام مطمعن نبود وتا حالا ندیده بود میترسید
اره کلی
هههههههههههههههههههههههههههههه